كيانكيان، تا این لحظه: 13 سال و 8 روز سن داره

فرشته كوچولوي ما

بدون عنوان

خوب مامانی اینم همون روروکت هست که دیگه نمی تونی حسابی مثل اون روروکت که باهاش میدویی راحت باشی سرعت گیر داره عزیز دلم شرمنده ...
27 اسفند 1390

بدون عنوان

 گل پسرم می خواستم خاطره دراومدن اولین دندونتو برات بنویسم که چه اتفاقاتی برات اوفتاد : روز چهارشنبه ٢٨/١٠/١٣٩٠بود شام خونه مامانی بودیم  ساعت ١١ شب بود که برگشتیم خونه تو اولش داشتی بازی می کردی اصلا خوابت نمی برد شد ساعت ١ نصف شب هنوز نخوابیده بودی مدام داشتی بهونه گیری می کردی بعدشم دیگه انقدر گریه کردی که گوله گوله اشک می ریختی دیگه ما ترسیدیم ساعت ٢ بود که بابایی مجبور شد بره داروخانه برات ژل بی حس کننده لثه بخره ساعت ٣٠/٢ دقیقه بود که بغل من بودی بابایی دستاشو شست تا ژل و روی لثه ات بماله که متوجه شد دندون گل پسرمون دراومد بابایی همچین با ذوق به من نگاه کرد و گفت دندونش درآمد که اولین...
3 بهمن 1390

بدون عنوان

شب موقع خواب که همه جا تاريک بود ولي شما اصلا قصد خواب نداشتيد و بابا و مامان داشتن از بي خوابي ولو مي شدن بابايي گفت بذار ازش عکس بگيرم فلش دوربين و که زدچشماي شما انقدر باز شد که اين شکلي شده   ...
24 آذر 1390